تحليلي از تاريخ اجتماعي ايران با تكيه بر كتاب «داراب‌نامه»

مقدمه

داراب‌نامه از جمله كتاب‌هاي داستاني كهن مي‌باشد كه به بيان داستان‌هاي داراب پسر بهمن از پادشاهان كياني، پرداخته است. اين كتاب شامل روايت‌هاي ايراني پيش از اسلام و دورة اسلامي است كه فردي به نام محمد بن شيخ احمد... مشهور به بيغمي مطالب آن را نقل مي‌كرده و فرد ديگري به نام «محمود دفترخوان» مكتوب مي‌نموده، تاريخ نگارش آن در نسخة خطي اين كتاب به دست محمود دفترخوان 887 هجري ذكر شده است.

به هر روي بر اساس روايت‌هاي اين كتاب مي‌توان دربارة تاريخ اجتماعي ايران آگاهي‌هايي كسب كرد. 

نهاد خانواده

بر اساس مطالعة كتاب داراب‌نامه مي‌توان نهاد خانواده در قرن نهم را اين گونه ارزيابي كرد:

1. مقام زن: در قرن نهم در جامعة ايراني، زن داراي مقام و جايگاه ارزنده‌اي بوده و براي او ارزش قائل بودند به طوري كه بيغمي از زيبايي‌ها و حسن خلق زن سخن گفته است. برخي زنان داراي مهارت نظامي بودند . در خانواده شاهي بعضي پدران به دليل علاقه به دختران‌شان گاه گاهي براي ديدن او به سراپرده‌اش مي‌رفتند؛ اين علاقه تا آن حد بود كه گاه حاضر نمي‌شدند دختر خود را به پسر پادشاهي در مملكت دور دست بدهند.

2. ازدواج و خواستگاري: در اين باره مي‌توان گفت، در آن دوره در خانواده سلطنتي ازدواج‌هاي سياسي هم صورت مي‌گرفت. در يمن دختران در انتخاب همسر آزادي داشتند بدين معني كه ازدواج تحميلي و بدون نظر دختر صورت نمي‌گرفت. البته در اين امر نظر پدر دختر هم شرط بوده و اگر پسري را براي دخترش نمي‌پسنديد از ازدواج او با دخترش ممانعت مي‌كرد. بعضي پدران براي خواستگار دخترشان شرط مي‌گذاشتند و اگر مي‌پذيرفت دخترشان را به او مي‌دادند.

3. فرزند: در آن زمان داشتن و تولد فرزند باعث شادي مي‌شد و به ويژه در خانواده شاهي هديه‌هاي گرانبهايي از طرف اقوام براي والدين كودك فرستاده مي‌شد.

4. فرزندخواندگي: با توجه به متن اين كتاب معلوم مي‌شود برخي خانواده‌ها كودكاني را به فرزندخواندگي مي‌پذيرفتند.

5. نام‌گذاري فرزندان: در قرن نهم در خانواده‌هاي ايراني نام‌هاي زيبايي براي فرزندان خود انتخاب مي‌كردند. مانند: گل‌نوش، شاه‌نوش، گهرتاج، سوسن، بنفشه، نسرين، گل و ... .

نهاد مذهب

در قرن نهم از نظر مذهبي ايمان به خدا و عبادت و پرستش او به نحو احسن ديده مي‌شود و مردم حتّي در خانواده سلطنتي متدين هستند. معتقد بودند عبادت خداوند بايد بدون ريا و خالصانه باشد. اگر گناه مي‌كردند معترف شده و توبه مي‌كردند. معتقد به كسب درآمد حلال بودند. اعتقاد به قيامت و زندگي بعد از مرگ و تأثير قضا و قدر در سرنوشت در جامعة اين زمان وجود داشته است. در يمن زنان با مرداني غير از محارم خود سر و كار نداشتند.  

نهاد اقتصادي

با توجه به داراب‌نامه، در قرن نهم در ايران مشاغلي چون تجارت، صنعت، نانوايي و سبزي‌فروشي، وجود داشته است. تاجران يمني با تجارت دريايي و كشتي آشنايي داشتند. در آن زمان در يمن راه‌زناني هم در راه‌ها بودند كه از طريق باج و خرا‌ج‌گيري از كاروان‌ها امرار معاش مي‌كردند و اگر كاروان‌ها از پرداخت باج امتناع مي‌كردند راه‌زنان كاروان آنها را غارت مي‌كردند. همچنين يكي از معيارهاي وزني در داد و ستدها خروار بوده است.

نهاد قضاوت

بر اساس اين كتاب، در قرن نهم دولت براي برپايي عدل مي‌كوشيده و مجرمان را مجازات مي‌كرده است. گاه افراد متهم براي دفاع از خود شخصي را به وكالت انتخاب مي‌كردند.

نهاد ادبيات

در داراب‌نامه متون ادبي در وصف طلوع و غروب خورشيد، زيبايي و جمال زن و غيره ديده مي‌شود؛ اين امر بيانگر اين است كه در قرن نهم از صنايع ادبي به ويژه مبالغه در ميان داستان‌ها استفاده مي‌كردند. همچنين با توجه به ضرب‌المثل‌هاي مكرر مي‌توان دريافت كه در آن برحه زماني گاه از ضرب‌المثل براي انتقال بهتر مطلب به مخاطب استفاده مي‌شده است.  

نهاد حكومت

با توجه به كتاب داراب‌نامه مي‌توان گفت در قرن نهم، در يمن، پادشاهي كودكان و يا وزير به نيابت پادشاه خردسال مرسوم نبوده است و حاكم بايد فرد بالغي مي‌بود. بنابراين حكما براي خود جانشين تعيين مي‌كردند و انگيزة آنها تعيين فردي از خاندان خود بود تا نامشان جاويد بماند. در ايران آن دوره نقش وزير در امور حكومتي پررنگ است و حكما معمولاً با وزير يا وزراي خود مشورت مي‌كردند. وزارت بر اساس صلاحيت افراد انجام مي‌شد، بنابراين گاه وزراي دربار، ايراني نبودند؛ مثل طيطوس حكيم، وزير داراب كه از جمله حكماي يوناني‌اي بود كه به ايران آمده بود. در آن زمان وزرا براي شرفياب شدن به حضور شاه باريابي مي‌كردند و اگر شاه بار نمي‌داد، آنها اجازة حضور يافتن نداشتند. و اگر بار مي‌داد آنها مراتب احترام و تقديس مثل بوسيدن پايه تخت پادشاهي را به جا مي‌آوردند. پادشاهان به آرايش قصر و پيرايش لباس و تاج خود علاقه نشان مي‌دادند. همچنين پهلوان و پهلواني از نظر حكومت ارج نهاده مي‌شد.

نهاد آموزش و پرورش

با توجه به اين كتاب، مي‌توان به رواج علومي چون ستاره شناسي و نجوم، طالع بيني، ورزش، نقاشي، پزشكي و جراحي اشاره كرد. در آن دوره به علم آموزي اهميت داده و به ويژه در خانواده سلطنتي براي فرزندان خود معلم استخدام مي‌كردند. پسران بايد سواركاري و جنگاوري هم ياد مي‌گرفتند. در يمن بعضي دختران علاوه بر فراگيري علوم مهارت نظامي هم كسب مي‌كردند.

نهاد آداب و رسوم اجتماعي

بر اساس متن داراب‌نامه ايرانيان قديم، براي پذيرايي از مهمان از شراب و انواع شربت‌ها استفاده مي‌كردند. در آداب مهمان‌داري و احوال‌پرسي بسيار مقيد بودند و مهمان را گرامي مي‌داشتند؛ تا آن حد كه وقتي داراب مي‌خواهد خواستگاران دخترش را رد كند، آنها را خلعت و هديه مي‌بخشد و بااحترام آنها را برمي‌گرداند. از نظر پاكيزگي، با حمام و استحمام آشنايي داشته و به پوشيدن لباس‌هاي رنگارنگ علاقه داشتند. جشن‌هايشان معمولاً باشكوه و همراه با خوانندگي و نوازندگي برگزار مي‌شد. در جامعة آن روزگار باورهاي خرافي رواج داشته است از جمله اعتقاد به وجود غول و ديو در غارها و كوهستان‌هاي اطراف، طلسم، بداقبالي، تا آن حد كه داراب با تولد يكي از فرزندانش به دليل شنيدن نامباركي او از اخترشناسان، نوزاد را به دريا مي‌اندازد. در آن زمان شكار يكي از تفريحات سالم و مفيد محسوب مي‌شده است و براي مهارت در آن فرزندان خود را تشويق كرده و يا در شكار شرط‌بندي مي‌كردند. از جمله ابزارهاي شكار مي‌توان از كمان چاچي كردار و تيرخدنگ نام برد.

نهاد لشكر

با توجه به اين كتاب مي‌توان فهميد در قرن نهم سپاه ايران داراي بخش‌هاي مختلفي چون ميمنه، ميسره، قلب و جناح بوده و ابزارهاي جنگي شامل: تير، نيزه، تيغ، شمشير، گوي، عمود، كمند، خنجر الماسي، سپر فولادي و گرز مي‌شده است. برخي شاهزادگان زره و لباس جنگي زراندود به تن مي‌كردند و اين بيانگر علاقه به تجمل‌گرايي ولو در زمينة نظامي در طبقة حاكم است. تاكتيك‌هاي جنگي شامل حفر خندق، شبيخون، كمان‌كشي و قلعه‌گيري بوده است. در آن زمان در سپاه يمن بعد از عيان شدن نشانه‌هاي پيروزي در نبردها به نواختن طبل با آهنگ شادي مي‌پرداختند كه ظاهراً اين امر براي تقويت روحية سپاهيان صورت مي‌گرفته است.

 نهاد طبقات اجتماعي

از جمله مشاغل قديم ايراني كه در كتاب داراب‌نامه به آن‌ها اشاره شده است عبارتنداز: بازرگان و تاجر، پزشك و جرّاح، شمّاع، ملاح، عيّار، حمّال، راهنما براي تشخيص راه‌هاي بين شهري و كشورها. همچنين در آن زمان دزد و راهزن در جامعه بوده كه بيانگر فاصلة طبقاتي و ضعف مالي قشري از جامعه است كه به دزدي روي مي‌آورند و باعث ناامني جامعه مي‌شوند. و به طور كلي: طبقه حاكم، نظاميان، بازاريان، عامه مردم.

نهاد اخلاقي

بر اساس كتاب داراب‌نامه از نظر روابط دوستي افراد در آن زمان مي‌توان گفت: گاه دوستان حاضر به فداكاري و از خودگذشتگي براي دوست خود بودند اما دوست نماياني هم پيدا مي‌شدند كه پايبند روابط دوستي نبوده و به دوستشان خيانت مي‌كردند. اين امر بيانگر عدم اعتماد در جامعه است به طوري كه افراد براي گفتن راز خود ابتدا از رازداري فرد اطمينان كسب مي‌كردند. از سوي ديگر نوعي ترس از طبقة حاكم بر جامعه حكمفرما بوده كه اين امر نشانه اين است كه احتمالاً پادشاهان ايراني بر مردم سختگير بودند؛ البته اين سختگيري به معناي ظلم نيست. طبق نگاشته‌هاي اين اثر، در ايران آن روزگار سنّت نصيحت‌گويي و پند و اندرز همچنان رواج داشته است. دربارة روابط زنان و مردان در جامعه يمن بايد متذكر شد كه زنان از روبند و حجاب استفاده مي‌كردند و روابطشان محدود به محارمشان مي‌شد و در مقابل ساير مردان داراي شرم و حيا بودند. از سوي ديگر نوعي آزادي انتخاب در ازدواج داشتند به طوري كه گاه زنان و مرداني در جامعه آنها عاشق شده و براي رسيدن به معشوقشان تلاش مي‌كردند.

تحليل پاياني

با توجه به كتاب داراب‌نامه مي‌توان گفت، بيغمي اگر چه به بيان داستان‌هاي كهن ايراني پرداخته بي‌تأثير از اوضاع اجتماعي زمانة خود نبوده است. با توجه به اين كه برخي واقعيت‌هاي دورة كياني با تاريخ اجتماعي قرن نهم در آميخته است، نمي‌توان تحليل مطالب را محدود به دوران پادشاهان كياني دانست. زيرا برخي مسائل متأثر از اوضاع زمانه و روحيات بازگو كنند يعني بيغمي و برخي متأثر از نويسنده يعني محمود دفترخوان است. اين احتمال هم وجود دارد كه بيغمي يا دفتر خوان در بيانات خود دچار فراموشي شده و يا تحت تأثير حس ملي‌گرايي مسائلي را به اصل واقعيت اضافه يا از آن كم كرده باشند. بنابر اين به نظر نگارندة اين سطور، تحليل‌ها آميزه‌اي از دوران باستاني، جامعة قرن نهم، شرايط بازگو كننده و نويسنده است؛ و تحليل‌ها منحصراً بر پاية نگاشته‌هاي داراب‌نامه است. زيرا ممكن است تحليل ما از واقعيت‌هاي دوران كياني يا قرن نهم بر اساس مندرجات كتاب‌هاي ديگر كاملاً متفاوت و حتّي متناقص با داراب‌نامه باشد.