چون فلسفه وجود و پيدايش شهر مشهد آرامگاه امام رضا(ع) بوده لذا قدمت آستان قدس از قدمت شهر مشهد بيشتر است. درواقع پيشينۀ تاريخي آستان قدس به زماني مي رسد كه هنوز اثري ازشهر مشهد نبوده و از زماني است كه در قريه سناباد ابنيه و آثاري مختصر در حومه مشهدالرضا پديد آمده و زمينه براي تبديل اين روستا، به شهري بزرگ فراهم گرديده است.

اما سكه هاي مربوط به امام رضا (آستان قدس)، از روز سه شنبه، دوم رمضان سال 200 هجري قمري بوده كه مأمون، برادرش قاسم موتمن را از ولايتعهدي خود خلع كرد وحضرت رضا(ع) را به ولايتعهدي خود انتخاب و معرفي نمود و از مردم براي ولايتعهدي ايشان بيعت گرفت.

نكات مهمي در رابطه با سكه هاي امام رضا (ع) وجود دارد:

1-     درتمام سكه ها، امام رضا(ع)، وليعهد مسلمين، معرفي شده است، نه وليعهد مأمون.

2-  اين مسكوكات ابتدا در ناحيۀ شرق خلافت، مانند مرو وسمرقند ضرب شده و كلمه «المشرق» در متن سكه ها مؤيد اين نظريه است.

3- عبارت «ذوالرياستين» (صاحب شمشير و قلم) ، لقب فضل بن سهل ، وزير مأمون و از دوستداران و پيروان حضرت در تمام سكه ها ديده مي شود و نشان مي دهد كه فضل در ضرب سكه هاي اوليه نظارت مستقيم داشته، زيرا امرايي كه براي ضرب سكه نظارت داشته اند معمولاً نامشان در متن سكۀ عباسي نوشته مي شود.

4- براي ضرب اين سكه ها در قبل و بعد از شهادت حضرت رضا(ع) از قالب و سرسكه شهرهاي مرو و سمرقند در ساير نقاط مثل فارس و اصفهان استفاده شده است، به طوري كه حتي كلمه «المشرق» كه نشان دهندۀ ناحيۀ شرق خلافت است از متن سكه حذف نگرديده است. همچنين «ذوالرياستين» در تمام سكه ها تا سال 204 هجري قمري به چشم مي خورد.

براساس منابع به دست آمده، ما از دورۀ صفويه افرادي را می شناسيم كه به دلايل مختلف از طلا و نقرۀ حرم مطهر استفاده و سكه ضرب كرده اند، از جمله: مرتضي قلي خان: در سال 989هجری، طي درگيري اش با ازبكان، بيگلربيگي هرات ، عباس ميرزا را با لشكر زيادي از هرات راهي مشهد كرد. مرتضي قلي خان كه محاصره شده بود چون بودجه كافي جهت تأمين مخارج جنگ نداشت، زيورآلات تزئيني آستان قدس، اعم از قنديل ها، لگن ها و پيه سوزهاي طلا و نقره و ساير اجناس موجود در بقعۀ شريفه را تصرف نموده، از طريق فروش و ذوب فلزات گرانبها و تبديل آن ها به زر مسكوك آن ها را تصاحب كرد. شاهزاده گوركاني: در سال 1107هجري قمري مقداري طلا و نقره در اختيار بيگلربيگي مشهد گذاشته تا وي سكه ضرب كند. روي نمونه اي از سكه های اين دوره، «كلب آستان علي، حسين» نوشته شده است، تزئينات سكه هم اسليمي است. فتحعلي خان تركمان: در سال 1126هجري قمري، براي تسخير هرات و جنگ با افاغنه به سرداري خراسان منصوب شد، او براي تدارك قشون، همۀ ظروف و قناديل طلا و نقره حرم را كه پادشاهان ايران و هند و ساير مردم تقديم کرده بودند، ضبط كرد و در حضور جمعي از سران مشهد، آن ها را وزن كرد و همه را براي ضرب سكه به ضرابخانه مشهد فرستاد.

باروي كار آمدن سلسلة افشاريه، نادر در دشت مغان جشن بر پا كرد و به يادگار اين جشن سكه زد اما جانشينان او از اين رويه پيروي نكردند و نوشتۀ روي سكه هاي مربوط به آن ها، وابستگي و ارادتشان را نسبت به ائمه، به خصوص حضرت علي(ع) و امام رضا(ع) نشان مي دهد.

در سال1160هجري قمري بعد از قتل نادر شاه، عليقلي خان، برادرزاده اش به مشهد آمد و خود را علي عادلشاه ناميد و سكه به نام خود زد.

در دورۀ قاجاريه، فتحعلي شاه قاجار به عزم سركوبي نادرميرزا، پسر شاهرخ، از تهران به مشهد آمد و شهر را فتح كرد. نادرميرزا در روزهاي محاصره دست به اثاثية حرم مطهر گشود و ضريح و قناديل را تاراج كرد و به اسم خود سكه زد.

در روزگار ناصرالدين شاه قاجار، حسام السلطنه مأمور فتح خراسان شد و شهر را محاصره كرد، طي قحطي ای كه ايجاد شد، محمدحسن خان سالار، والي مشهد، بيشتر طلا و نقرۀ آستان قدس را برداشت و به اسم خود سكه زد. در زمان هاي بعد پادشاهاني مثل شاه تهماسب دوم و شاه عباس سوم سكه هايي ضرب كردند كه نوشته هاي روي آن ها، ارادت پادشاهان را نسبت به امام رضا(ع) نشان مي دهد، مانند:

سكه بر زر زد به توفيق الهي در جهان                       ظل حق عباس ثالث ثاني صاحبقران

علاوه بر اين ها هنگاميكه در ايران حكومتي مورد پذيرش همگان نبود، سكه به نام امام رضا(ع) ضرب مي شد.

 

منابع:                                                   

1ــ  تاريخ پيدايش مشهد تا آغاز دورۀ افشاريه، محمدرضا قصابيان.

2ــ  تاريخ سكه از قديمي ترين ازمنه تا دورۀ ساسانيان، ملكه ملكزاده بياني.

3ــ  تاريخ شهر مشهد، مهدي سيدي

4ــ خليفه و سلطان، واسيلي ولاديميروويچ بارتولد.

5ــ  دستور شهرياران، محمد ابراهيم نصيري.

6ــ  راهنما يا تاريخ و توصيف در مورد دربار و ولايتمداري رضوي(ع)، علي مؤتمن.

7ــ  سالشمار وقايع مشهد، محمدتقي مدرس رضوي.

8ــ  سكه هاي ايران از آغاز تا دوران زنديه، علي اكبر سرفراز و فريدون آورزماني.

9ــ  فضايل علمي و اخلاقي امام هشتم، احمد خوشنويس.

10ــ  منتخب التواريخ، محمدهاشم خراساني.